دیپلماسی کش دار و مریض یا کج دار و مریز!؟
از پیروزی انقلاب به بعد خواهی نخواهی ایران تبدیل به یک الگو شد برای مردم کشورهای آزادی خواه. بمرور و با استقرار و پا گرفتن دولت جمهوری اسلامی، خصوصا پس از مقاومت تاریخی ما در جنگ تحمیلی، حتی بسیاری دولت ها زبان به تحسین ایران گشودند، و کم کم مجبور به پذیرش سخن تازه ی انقلاب ما شدند.
و آن سخن این بود، که میشود بدون سرسپردگی و وابستگی به دو هژمونی کمونیسم و کاپیتالیسم، هم وجود داشت، و قدرتمند شد. میشود بدون نوکری هم پذیرفته شد. میشود خدا بر مردم حکومت کند، میشود بجای نفسانیات، دین خدا را معیار وضع قانون قرار داد. میشود تمدنی بنا کرد بر شالوده ی عدالت(هر چند نسبی).
میشود مدافع استیفای حقوق تضییع شده ی مستضعفین در همه جهان بود.
میشود هژمونی سومی تشکیل یابد که زیر مجموعه ی دو تای قبلی نیست.
میشود خدا و ایمان را بدون نفی عقل، پذیرفت. و اساسا در انکار خدا عقل متهم و مجرم است.
حرف انقلاب ما این بود:
میشود و میتوانیم!