💥آمریکا اصرار دارد "هاشمی" رهبر ایران شود
نشریه رمز عبور، گفت و گوی صریحی با آیت الله سیدمحمد خامنه ای داشته است که متن کامل آن را در ادامه می خوانید:
تپه های سرسبز عباس آباد و دفتر بنیاد حکمت اسلامی صدرا در یک صبح بارانی پاییزی فضای خوبی برای یک گفت وگوی آرام با آیت الله سید محمد خامنه ای می ساخت اما پس از چند دقیقه گفت وگو دریافتم که در حال تجربه یکی از جنجالی ترین مصاحبه هایم هستم.
با اقتداری که به نظر می رسید خانوادگی باشد، به سؤالاتی که پیشتر برایش فرستاده بودیم، پاسخ می داد و ما حیرت زده از این همه سخنان قاطع، صریح و مستدل!
این گفت وگو پس از آن انجام شد که «رمز عبور» در شماره های پیشین اش، روایتی شنیده نشده از وقایع سیاسی دهه ۶۰ ارائه دارد و این روایت مورد توجه آیت الله سید محمد خامنه ای قرار گرفته بود.
وی پس از پیگیری های فراوان، راضی به مصاحبه شد و تأکید داشت که این اظهارات را نه از منظر سیاسی، بلکه به دلیل ثبت آن در تاریخ و ضرورت ارائه نسخه ای واقعی و شفاف از حوادث آن روزها، بیان می دارد.
آیت الله تأکید می کند حرف ها و مستندات بسیار دیگری نیز دارد که اگر ضرورت ایجاب کند، آنها را نیز بازگو خواهد کرد.
🔸ریشه های تمایل باند آقای هاشمی رفسنجانی برای ارتباط با امریکا از ابتدای پیروزی انقلاب چه بود؟
این موضوع ریشه عمیقی دارد و به نگاه آمریکا به نظام و انقلاب اسلامی بر می گردد، وقوع انقلاب اسلامی ایران برای غرب استکباری واقعه باورنکردنی و سنگین و گیج کننده بود. آمریکا به سبب سیاست غلط، نزدیک بین و عجولی که دارد بلافاصله برای براندازی انقلاب و نظام دست به کار شد. اول طرح کودتای ۲۲ بهمن ۵۷ بود که عمل نکرد. بعد از آن بر سیاست مقابله سریع و نابودکننده انقلاب را پیش گرفت تا قبل از آن که موج انقلاب اسلامی ایران به ملل دیگر برسد آن را کسب کنند و مثل مصر چند سال گذشته، آن را به حال اول و بدتر از آن درآورند.
پس از آنکه با عنایت الهی طرح های آمریکا با شکست روبه رو شد، امید به نفوذی های خود در ایران بستند که بیشتر آنها در آن زمان در نهضت آزادی و جبهه ملی بودند. هوشیاری امام و عزم ملت مسلمان ایران باعث شد که گرچه قدری دیر شده بود ولی امام خمینی (ره) مهدی بازرگان را به کناری بگذارد و نهضت آزادی را که برای اسارت دوباره ملت نقشه ریخته بود، ابطال و برکنار کند.
امید بعد آمریکا به منافقین و بنی صدر بود که آنهم به شکست انجامید.
در این بین و در تمام مدت، توجه اتاق فکر سیاست خارجی آمریکا و گروه صهیونیستی پشت سر آن، به راه دیگری هم بود، اول آنکه اگر شد امام را مستقیم یا غیر مستقیم از بین ببرند و شخصی مناسب و مورد قبول خود را نصب کنند و از آن راه به تدریج انقلاب را به تحلیل ببرند و ساقط کنند و اگر نشد با توجه به بیماری قلبی امام و امکان وقوع رحلت امام با صبر و تأمل به فکر جانشین امام باشند.
این فکر از اول انقلاب هم وجود داشت و شهید کردن شهید مطهری بر همین اساس بود چون به طور طبیعی همه آگاهان می دانستند که جانشین امام یا شهید مطهری یا آقای منتظری و یا آقای بهشتی است و دشمن فکر می کرد در صورتی که راهی با توافق با آنها پیدا نشود باید آنها را از سر راه برداشت، پس از شهادت استاد مطهری نگاه به سمت این ۲ نفر دیگر رفت.
آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی داد ولی در اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری داده بودند.
مرحوم شهید بهشتی هم با وجود تمامیت خواهی باز مردی دشوار و علی رغم ظاهری لیبرالیستی، متدین و به انقلاب وفادار بود. و خودش را به غرب نمی فروخت و شهادت او نشان داد که اولاً از همکاری با وی مأیوس بودند ثانیاً مانع توجه و کار کردن آنها روی دیگران از جمله شیخ اکبر هاشمی می شد که آمریکا در گوشه چشم او را هم نامزد کرده بود و بخوبی نقاط ضعف او را می دانست.
بنابراین گزینه مورد نظر فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود.
چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر می گیرد و مستقلاً و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه می کند، همانطور که امروز هم یکی از دلایل وقوع سفر مک فارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی قرارداد با آمریکا و اقمار او بود.
یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب می دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی بمانند.
بخت با هاشمی یار بود که چند نفر نماینده وطن دوست احساس مسئولیت کردند و تن به قضا دادند و سؤال خود را مطرح کردند و با یک توطئه همه جانبه بلایی که رسیده بود از سر هاشمی گذشت و به آن چند نماینده مظلوم خورد، و سید مهدی هاشمی