اشتیاق

طبقه بندی موضوعی

 

 

نقد و بررسی پیرامون صورت ظاهری عزاداری

 

چکیده :

یکی از مسائلی که متأسفانه در اثر خوب نفهمیدن دین و احادیث و یا عدم اطلاع کافی از متون روایی در سالهای اخیر رواج پیدا کرد، این است که عده‌ای می‌گویند:برخی از کارهایی که در مجالس امام حسین (ع) انجام می‌شود مانند: لطمه زنی، کوبیدن سر به دیوار، کندن مو، گریبان چاک زدن و فریاد زدن و... مشروع نبوده و جزء مصادیق عزاداری محسوب نمی‌شود و در برخی اوقات گفته شده که حرام نیز می‌باشد و موجب کفاره است. اما با مراجعه به روایات اهل بیت (ع) انسان متوجه می‌شود که این گونه افعال مانند لطمه زدن و ... که نهایت اظهار حزن را می‌رساند نه تنها حرام نبوده بلکه از بزرگ‌ترین مصادیق عزاداری است

متن مقاله :

یکی از مسائلی که متأسفانه در اثر خوب نفهمیدن دین و احادیث و یا عدم اطلاع کافی از متون روایی در سالهای اخیر رواج پیدا کرد، این است که عده‌ای می‌گویند:
برخی از کارهایی که در مجالس امام حسین (ع) انجام می‌شود مانند: لطمه زنی، کوبیدن سر به دیوار، کندن مو، گریبان چاک زدن و فریاد زدن و... مشروع نبوده و جزء مصادیق عزاداری محسوب نمی‌شود و در برخی اوقات گفته شده که حرام نیز می‌باشد و موجب کفاره است.

حتی برخی پا را فراتر گذاشته و بیان کردند که درباره عزاداری بر امام‌حسین (ع) هیچ گونه توصیه‌ای جز گریه بر ایشان نشده است.[۱] و صرف اینکه زنان حاضر در کربلا اقدام به لطم و امثال آنان کرده‌اند دلیل بر جواز نمی‌شود زیرا آن‌ها طبق طبیعت زنانه خودشان بی تابی کرده‌اند.[۲]

پاسخ:
آنچه موجب به وجود آمدن این گونه شبهات شده است:
یکی بخاطرعدم تتبع کافی در منابع روایی و دوم بخاطر این است که این گونه افعال خلاف متانت و خلاف شأن انسان می‌باشد.
این نکته را همواره باید مد نظر داشت که مصیبت امام حسین (ع) مصیبتی بسیار بزرگ بوده و تمامی انبیاء برای رسیدن به کمالات و مقامات عالی و همچنین جمیع موجودات عالم برای آن حضرت گریه کردند و اصولاً حساب عزاداری برای اهل بیت (ع) خصوصاً امام حسین (ع) با عزاداری برای سایر انسان‌ها فرق دارد، شاهدش هم اینکه این گونه افعالی که در روایات مورد اشکال قرار گرفته در مورد انسان‌های معمولی است و عده‌ای که اشکال گرفته‌اند فکر کرده‌اند این حکم عمومیت داشته و در مصائب سیدالشهداء نیز حرام می‌باشد.، برای همین گفته‌اند انسان باید در مصائب صبر و شکیبایی کند.

اما با مراجعه به روایات اهل بیت (ع) انسان متوجه می‌شود که این گونه افعال مانند لطمه زدن و ... که نهایت اظهار حزن را می‌رساند نه تنها حرام نبوده بلکه از بزرگ‌ترین مصادیق عزاداری است. چنانچه عده‌ای از علما در بیان مراحل و کیفیت گریه و جزع بر امام حسین (ع) مانند مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری که مشمول عنایات امام حسین (ع) بوده است در کتاب گران سنگ خصائص الحسینیه به برخی از این مصادیق اشاره می‌کند:

بیرون آمدن اشک از چشم؛ سرازیر شدن اشک؛ جاری شدن بر صورت و محاسن و سینه؛ صیحه زدن و نوحه کردن و فریاد زدن و جان دادن؛ عویل کردن؛ زدن بر سر و صورت؛ تباکی.[۳]
در این زمینه لازم است ابتدا اشاره‌ای به برخی از روایات کرده و سپس برخی فتاوای مراجع و علما را نقل می‌کنیم.

* روایاتی که مورد بحث قرار می‌گیرند دو دسته می‌باشد:

۱ - روایاتی که بطور عموم بر این گونه افعال دلالت می‌کنند.
۲ - روایاتی که بطور خصوص بر این گونه افعال دلالت می‌کنند.

۱ - قسم اول روایات:
۱ - عن معاویة بن وهب عن ابی عبدالله (ع) فی حدیث قال: کل الجزع و البکاء مکروه سوی الجزء و البکاء علی الحسین (ع)
(هرگونه جزع و گریه کردن مکروه است مگر جزع و گریه بر امام حسین (ع) )[۴]

۲ - امام صادق (ع) فرمودند: ان البکاء و الجزع مکروه للعبد فی کل ما جزء ما خلأ البکاء و الجزع علی الحسین بن علی فانه فیه مأجور
(گریه و جزع برای انسان مکروه است مگر گریه و جزع بر مصائب امام حسین (ع) که نه تنها مکروه نیست بلکه ثواب هم دارد.)[۵]

۳ - «قال امیرالمؤمنین علی قبر رسول الله ساعه دفنه: ان الصبر لجمیل الا عنک و ان الجزع لقبیح الا علیک»
(امیرالمؤمنین (ع) در هنگام دفن پیامبراکرم (ص) فرمودند: صبر کردن در همه جا زیبا و نیکوست مگر صبر بر مصیبت شما و جزع کردن همه جا قبیح و زشت است مگر در مصیبت شما)[۶]

 

نکته مهم

این روایت علاوه بر اینکه بر جواز جزع کردن برای اهل‌بیت (ع) دلالت می‌کند همچنین دلالت می‌کند که مصائب اهل بیت (ع) عصمت و طهارت با مصائب انسان‌های معمولی فرق دارد بنابراین، اینکه در روایات امر به صبر کردن شده مربوط به مصائب انسان‌های عادی است اما در مصائب ائمه اطهار خصوصاً حضرت سیدالشهداء (ع) امر به گریه و جزع و بی تابی کردن شده است.

۴- امام صادق (ع) برای کسانی که در مصائب امام حسین (ع) جزع می‌کنند دعا فرموده است:

* عن مسمع بن عبدالملک قال قال لی ابوعبدالله (ع) فی حدیث:
اما تذکر ما صنع به یعنی بالحسین قلت بلی قال أتجزع؟ قلت: ای والله و استعبر بذلک حتی یری اهلی اثر ذلک علی فامتنع من الطعام حتی یستبین ذلک فی وجهی فقال: رحم الله دمعتک اما آنک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا.

مسمع بن عبدالملک گوید: روزی امام صادق (ع) به من فرمود آیا حسین (ع) را یاد می‌کنی و مصائب او را متذکر می‌شوی؟ عرض کردم بله. فرمود: آیا جزع می‌کنی؟
عرض کردم آری به خدا سوگند و اشک می‌ریزم به گونه‌ای که خانواده من اثر آن رادر من می‌بینند و دست از غذا می‌کشم. امام فرمود خداوند رحمتت کند و اجر گریه‌هایت را بدهد بدان که تو ازکسانی محسوب می‌شوی که اهل جزع کردن بر ما هستند.[۷]

نکته‌ای که از این روایت استفاده می‌شود این است که جزع کردن از مراحل و مراتب بالای حزن و اندوه می‌باشد به گونه‌ای که امام صادق (ع) این مرحله رایکی از مقامات کمال انسان می‌داند.

* معاویة بن وهب می‌گوید:
خدمت مولایم امام صادق (ع) آمدم، دیدم که حضرت نماز خواندند و بعد از نماز برای شیعیان و زائرین قبر مطهر سیدالشهداء (ع) دعا می‌کردند که یکی از آن دعاها این بود:
خداوندا بر صورت‌هایی که خورشید آن را دگرگون کرده و بر گونه‌هایی که بر قبر امام حسین (ع) گذارده می‌شود ترحم نما و برچشم‌هایی که گریه می‌کنند رحم کن و بر قلوبی که برما جزع کرده و سوخته و برای ما فریاد کشیده رحم کن.

(ارحم تلک القلوب آلتی جزعت و احترقت لنا و ارحم الصرخه آلتی کانت لنا)[۸]
«الصرخه: الصیحة الشدیدة عند الفزع او المصیبه»
(صرخه در لغت یعنی: فریاد بسیار بلندی که انسان هنگام مصیبت می‌زند.)

در اینجا باید توجه داشت که این دسته از روایات چگونه بر لطمه زدن، فریاد زدن و ... دلالت می‌کند، ابتدا باید ببینیم که معنای جزع در لغت و اصطلاح چیست؟

۲ - مفهوم جزع در لغت:
جزع کردن به معنای بی تابی کردن می‌باشد[۹].
وبی تابی کردن، خود مصادیق زیادی دارد. در حقیقت هر عملی که عرف به آن بی تابی کردن بگوید تحت عنوان جزع قرار می‌گیرد.

۳- مفهوم جزع در روایات:
با مراجعه به روایات می‌توان گفت مفهوم جزع به نوعی به معنای لغوی بر می‌گردد که هر آنچه عرف در محاوره خودش از مصادیق بی تابی محسوب کند جزع محسوب می‌شود چنانچه این معنا را می‌توان از کلمه (کل) که در روایات آمده بود استفاده کرد به این معنا که جزع، تنها یک مصداق ندارد بلکه مصادیق بسیاری دارد، بنابراین می‌توان گریبان چاک زدن، فریاد زدن، لطمه زدن، سر به دیوار کوبیدن و ... را از مصادیق جزع محسوب کرد.

* تفسیر جزع در کلام امام باقر (ع)
امام باقر (ع) معنای جزع را ذکر کرده‌اند، حضرت در این زمینه می‌فرماید:
«أشد الجزع الصراخ بالویل و العویل و لطم الوجه و الصدور و جز الشعر»
شدیدترین و بالاترین مراحل جزع کردن عبارت‌اند از: فریاد بلند و صیحه زدن و لطمه زدن به صورت و سینه و کندن مو[۱۰]

در قرآن نیز به برخی از مصادیق جزع اشاره شده است مانند نابینا شدن حضرت یعقوب دراثر گریه کردن در فراق فرزند عزیزش حضرت یوسف {وابیضت عیناه من الحزن} به گونه‌ای که فرزندانش ترسیدندکه پدرشان جان خود را از دست بدهد {حتی تکون حرضا او تکون من الهالکین}[۱۱]

و یا خون گریه کردن امام زمان (ع) در مصیبت امام حسین (ع) نیز از مصادیق جزع می‌باشد. «و لابکین لک بدل الدموع دما»[۱۲]

در حدیث معتبر مروی از (زائده) از حضرت علی بن الحسین(ع) تصریح شده که فرموده:
«وَکیفَ لا اَجْزَعُ و اَهْلَعُ و قَدْ آری سَیدی وَ إ خْوَتی و عُمُومَتی وَ وَلَدِ عَمّی وَ اَهْلی مُصْرَعینَ بِدِمائِهِمْ مُرَمَّلین بِالْعَراءِ مُسْلَبینَ لا یکفَنُونَ وَ لا یوارُونَ.»[۱۳]

*. دستور ائمه به فریاد زدن و صیحه و ضجه زدن
در دعای ندبه وارد شده است:
«فعلی الاطائب من اهل بیت محمد و علی فلیبک الباکون و ایاهم فلیندب النادبون و لمثلهم فلتذرف الدموع و لیصرخ الصارخون و یضج الضاجون و یعج العاجون»
(بر پاکیزگان از اهل بیت باید گریه کنندگان گریه کنند و ندبه کنند و فریاد زنند و ضجه زنندو صدایشان را به ناله و زاری بلند کنند)[۱۴]

*. گریه، صیحه و ضجه اهل بیت(ع)
صفوان جمال گوید همراه امام صادق (ع) از مدینه خارج شدم تا اینکه به موضع قبر امیرالمؤمنین رسیدیم آنگاه حضرت مشتی از خاک آن رابرداشت و بویید سپس چنان فریادی زد که فکر کردم از دنیا رفت «ثم شهق شهقة حتی ظننت انه فارق الدنیا»[۱۵]
یکی از غلامان امام سجاد (ع) نقل می‌کند که آن حضرت روزی به صحرا رفت و من به دنبال ایشان رفتم. دیدم به زمین افتاد و سجده کرد. در این حال صدای شهقه و ناله و غم و گریه ایشان را می‌شنیدم. پس از آنکه سر از سجده برداشت عرض کردم آقای من آیا زمان آن نرسیده که حزن شما پایان پذیرد.[۱۶]

(الشهیق: الانین الشدید المرتفع جداً)، شهیق به معنای فریاد بسیار بلند است)[۱۷] همچنین از لغت استفاده می‌شود که مرحله قبل از موت را شهقه گویند که کنایه از بی هوشی است.[۱۸]
از سرزنش مدعیانم چه ملال است دیوانگی کوی حسین عین کمال است

۴- قسم دوم روایات

۱ - عن ابی عبدالله: ... و قد شققن الجیوب لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی و علی مثله لاطم الخدود و تشق الجیوب
(امام صادق (ع) پس از اینکه می‌فرمایند گریبان چاک زدن جایز است و حضرت موسی برای برادرش هارون پیراهن پاره کرد فرمودند: زنان و خاندان امام حسین (ع) در کربلا گریبان‌ها راچاک دادند و بر صورت‌هایشان لطمه می‌زدند و بر مانند او، می‌بایست بر گونه‌ها لطمه زد و گریبان‌ها را چاک داد.)[۱۹]

۲ - در زیارت ناحیه مقدسه وارد شده:
زمانیکه اسب امام حسین (ع) به سمت خیمه‌ها برمی‌گشت بانوان از خیمه‌ها بیرون آمده در حالیکه به صورت‌ها لطمه می‌زدند و فریادشان بلند بود.
(علی الخدود لاطمات للوجوه سافرات و بالعویل داعی‌ات)[۲۰]

۳ - لطمه زدن و فریاد زدن بانوان حسینی در جای جای کربلا و کوفه و شام و مدینه که برای اطلاعات بیشتر به قسمت سر کوبیدن حضرت زینب (س) به چوبه محمل مراجعه شود.

 

نکته مهم

هر چند عملکرد زنان به خودی خود حجت شرعی نیست اما با استفاده از تقریر معصوم (یعنی اینکه امام سجاد اینگونه افعال را می‌دیده ولی از آن‌ها نهی نمی‌کرده) می‌توان به جواز اینگونه افعال حکم کرد، بلکه از این بالاتر اینکه امام صادق (ع) برای جواز اینگونه افعال به فعل آن‌ها تمسک کرده‌اند، چنانچه گذشت؛

* لطمه زدن حور العین
درزیارت ناحیه مقدسه بعد از اینکه حضرت می‌فرماید ... و مادرت زهراء در مصیبت تو سخت دردمند شده است، وارد شده است:
(و لطمت علیک الحور العین.... و حوریان بهشتی که خود موجوداتی لطیف هستند در مصیبت تو به صورت‌هایشان لطمه زدند) [۲۱]
شاید سر مطلب این باشد که تمام عالم از نور ائمه خلق شده‌اند مخصوصاً اینکه طبق حدیث پیامبر (ص) حوریان بهشتی از نور امام حسین (ع) آفریده شده‌اند،

پیامبراکرم (ص) در ضمن حدیثی می‌فرماید:
فَتَقَ نُورَ الْحُسَینِ فَخَلَقَ مِنْهُ الْجِنَانَ وَ الْحُورَ الْعِینَ وَ الْحُسَینُ وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْحُورِ الْعِین
خداوند متعال نور امام حسین (ع) را گشود و از آن بهشت و حوریان را آفرید و به خدا سوگند که امام حسین (ع) از حور العین افضل است؛ لذا حوریان بهشتی عزاداری را وظیفه خودشان می‌دانند؛
زیرا وجودشان را مدیون امام حسین (ع) هستند.[۲۲]

* ضجه و فریاد ملائکه
در یکی از زیارت‌های امام حسین (ع) آمده که:
متوسل می‌شویم به ملائکه‌ای که در مصائب امام حسین (ع) گریه می‌کنند و ضجه و فریاد می‌زنند:

(اللهمانی استشفع الیک بولد حبیبک و بالملائکة الذین یضجون علیه ویبکون ویصرخون)[۲۳]
درحقیقت، این گروه از ملائکه بواسطه گریه وضجه‌ای که می‌زنند به مقامات بلندی رسیده‌اند که ما آنهارا واسطه قرار می‌دهیم.

صفوان جمال می‌گوید:
با امام صادق (ع) در راه مدینه بودیم از امام صادق (ع) سؤال کردم چرا شما اینقدر محزون وشکسته‌اید؟ حضرت فرمودند اگر تو هم می‌شنیدی آنچه را که من می‌شنوم دیگر سؤال نمی‌کردی عرض کردم چه می‌شنوی؟

حضرت فرمودند:
«ابتهال الملائکة علی قتلة امیرالمؤمنین و قتلة الحسین ونوح الجن وبکاء الملائکة الذین حوله وشدة جزعهم»
می‌شنوم گریه و زاری و نوحه جنیان و شدت جزع ملائکه واجنه را که هر کس این‌ها را بشنود نمی‌تواند غذا بخورد و یا بخوابد.[۲۴]

* ضجه و فریاد حضرت زهرا (س)
درروایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) وارد شده:
«إذا کان یوم القیامة نصب لفاطمة (ع) قبة من نور و أقبل الحسین (ع) رأسه علی یده فإذا رأته شهقت شهقة لا یبقی فی الجمع ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا عبد مؤمن إلا بکی لها»
زمانیکه حضرت زهرای اطهر (س) به صحرای محشر تشریف می‌آورند وبدن امام‌حسین (ع) را بدون سر می‌بینند چنان فریاد سوزناکی می‌زنند که تمامی انبیاء و ملائکه وموجودات به گریه در می‌آیند.[۲۵]

* بلند شدن صدای ضجه برای امام حسین (ع) در خانه اهل بیت(ع)

۱ - ابو هارون مکفوف می‌گوید: خدمت امام صادق (ع) رسیدم، حضرت مرا امر کرد که ذکر مصیبتی بخوان و من نیز اشعاری خواندم، هارون مکفوف تا مصرع اوّل مرثیه را برای حضرت صادق ^ خواند، آن حضرت چندان گریست که ابو هارون ساکت شد، حضرت امر فرمود او را که بخوان و تمام کن اشعار را؛ بیشتر بخوان که بعد از آن صدای فریاد و ناله و گریه و ولوله‌ای از زنان در منزل بلند شد.[۲۶]
در حقیقت اگر این کار زنان ناپسند بود می‌بایستی امام آنان را نهی کنند وحال آنکه نه تنها نهی نکردند بلکه بعد از گریه سخنانی در فضائل گریه و زاری فرمودند.

۲ - ابو عماره می‌گوید: امام صادق (ع) به من فرمودند:
در مصائب امام حسین (ع) شعر بخوان ومن خواندم بگونه‌ای که «سمعت البکاء من الدار...» صدای گریه را از خانه شنیدم.[۲۷]

۳ - در هنگام خواندن شعر سید حمیری نیز وارد شده که:
«ارتفع الصراخ والبکاء من داره ...»
صدای فریاد و گریه و ضجه از خانه بلند شد.[۲۸]

۴ - عبدی که شاعر و از شیعیان بود می‌گوید: خدمت امام صادق (ع) رسیدم که حضرت فرمودند:
به دخترم ام فروه بگویید بیاید، وقتی آمد حضرت به من دستور دادند در مصیبت امام حسین (ع) شعری بخوان می‌گوید وقتی که شعر را خواندم «فصاحت و صحن النساء. ...» ام فروه فریاد زد و همه بانوان درون خانه نیز فریاد و ناله زدند بگونه‌ای که اهالی شهر شنیدند و بر در خانه حضرت جمع شدند.[۲۹]

* گریبان چاک زدن امام هادی (ع) در مصیبت امام عسکری (ع)
امام حسن عسکری (ع) در تشییع جنازه پدر مظلومشان (امام هادی (ع) ) در حالیکه گریبان خود را چاک زده بودند بیرون آمدند در این هنگام مردی اعتراض کرد که این چه کاری است که از شما سر زده است؟ (کنایه از اینکه شما امام معصوم هستید و در شأن شما نیست)، حضرت به او فرمودند:

«یا احمق و ما یدریک ما هذا؟ قد شق موسی علٰی هارون»
ای احمق، تو چه می‌دانی که این کار چیست و این چه مصیبت بزرگی است، حضرت موسی نیز در مصیبت برادرش هارون گریبان چاک زد.[۳۰]
فتاوای علما ومراجع بزرگ تقلید

۱ - صاحب جواهر (ره) فرموده است:
از حرمت جزع استثناء می‌شود (جزع و لطمه زنی بر سر و صورت و سینه و فریاد زدن و...) بخاطر روایاتی که گذشت. [۳۱]
۲ - آیت الله نائینی (ره) درباره مسائل عزاداری سید الشهداء فتوای معروفی دارند که پس از ایشان مراجع بزرگ تقلید آن را تأیید کرده و درستی و صحت آن را از واضحات شریعت دانسته‌اند.
ایشان فرموده‌اند:
«بر سر و سینه و صورت زدن به حدی که به مرتبه سرخی عضو یا سیاهی رسد اشکالی ندارد بلکه اگر موجب شود که خون کمی از عضو صدمه دیده بیاید نیز اشکالی ندارد.»[۳۲]
پس از این فتوا، علمای بزرگی چون: آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی، آیت الله سید محسن حکیم، آیت الله سید محمود شاهرودی و بسیاری از علمای دیگر این فتوا را تأیید کرده‌اند.[۳۳]
۳ - آیت الله تبریزی (ره): لطمه زدن و پوشیدن لباس سیاه از شعائر اهل‌بیت (ع) است ... و هر کس در تضعیف این شعائر تلاش کند در حق اهل‌بیت (ع) گناه کرده است.[۳۴]


پی نوشت ها:

[۱]. مجله فقه اهل بیت (ع) ، شماره ۴۸، ص ۱۹۸).
[۲]. همان، ص ۲۰۵.
[۳]. اشک روان بر امیر کاروان ترجمه خصائص الحسینیه، ص ۲۱۲.
[۴]. وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۲۸۲؛ امالی طوسی، ص ۱۶۱؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۰ وج ۴۵، ص ۳۱۳.
[۵]. کامل الزیارات، ص ۱۰۰؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۱.
[۶]. نهج البلاغه، ص ۵۲۷؛ حکمت ۲۹۲؛ غررالحکم، ص ۱۰۹.
[۷]. کامل الزیارات، ص ۱۰۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۰۷؛ بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۱۰۶.
[۸]. کافی، ج ۴، ص ۵۸۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۱۱.
[۹]. قاموس قرآن، ج ۲، ص ۳۴..
[۱۰]. کافی، ج ۳، ص ۲۲۲؛ وسائل، ج ۳، ص ۲۷۱.
[۱۱]. یوسف/۸۵.
[۱۲]. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۰.
[۱۳]. کامل الزیارات، ص ۲۶۰.
[۱۴]. اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۵۰۸؛ المزار مشهدی، ص ۵۷۸.
[۱۵]. فرحة الغری، ص ۹۲؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۳۵.
[۱۶]. معالی السبطین، ج ۲، ص ۲۰۰.
[۱۷]. لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۹۱.
[۱۸]. مجمع البحرین، ج ۵، ص ۱۹۷.
[۱۹]. تهذیب الاحکام ج ۸ ص ۳۲۵ وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۴۰۲.
[۲۰]. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۲۳۹ وص ۳۲۲.
[۲۱]. بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۲۰؛ المزار ابن مشهدی، ص ۵۰۶.
[۲۲]. بحارالأنوار، ج ۴۰، ص ۴۳.
[۲۳]. کامل الزیارات، ص ۲۴۱.
[۲۴]. کامل الزیارات، ص ۹۲؛ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۲۲۶.
[۲۵]. کامل الزیارات، ص ۸۶؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۲۴؛ ثواب‌الأعمال، ص ۲۱۷.
[۲۶]. کامل الزیارات، ص ۲۱۰؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۷.
[۲۷]. کامل الزیارات، ص ۲۰۹؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۲.
[۲۸]. الاغانی، ج ۷، ص ۲۶۰.
[۲۹]. کافی، ج ۸، ص ۲۱۶.
[۳۰]. وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۲۷۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۳، ص ۴۹؛ اثبات الوصیه مسعودی، ج ۲، ص ۴۵۶.
[۳۱]. جواهرالکلام، ج ۴۰، ص ۳۷۱.
[۳۲]. الدعاة الحسینیه، ص ۱۰۵.
[۳۳]. همان، ص ۱۱۰.
[۳۴]. انوارالالهیة، ص ۱۵۲.

 

 

برگرفته از کتاب "بزرگترین مصیبت تاریخ" نوشته ی محمد خادمی

اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی