اشتیاق

طبقه بندی موضوعی

😉😉 سلام،
دوستان میخوام جریان ماجرای کرسنت رو به زبان بسیار ساده براتون تعریف کنم، چون میدونم خیلی ها کامل از قضیه باخبر نیستند:


بسم‌الله


در زمانی که بیژن زنگنه (وزیر نفت فعلی دولت آقای روحانی) وزیر نفت دولت خاتمی بود ، یک قرارداد عظیم صادرات گاز با یک شرکت اماراتی به نام کرسنت بسته شد. (تا اینجاش که خیلی هم خوب!). این قرارداد 25ساله بسته شد! (خیلی هم عالی!).

ولی یه نکته‌ی جالب توی این قرارداد گنجونده شده بود، اونم این که به جای اینکه قیمت گاز به صورت شناور و متناسب با افزایش نرخ جهانی محاسبه بشه، قیمتش به صورت تقریبا ثابت تعیین شده بود! جوری که بعد از چند سال پول استخراج گاز هم ازش در نمیومد چه برسه به سود!

خلاصه آش اونقدر شور بود که بعد از انتقادات رسانه‌هایی مثل کیهان، صدای حسن روحانی که اون زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود هم دراومد و به خاتمی اعتراض کرد و هشدار داد

حالا تا اینجاشو داشته باشین، بریم یه گوشه دیگه از این جهان پهناور ببینیم چه خبره!

توی کشور نروژ وقتی داشتن حساب‌های مالی یکی از شرکت‌های بزرگ نفتی خودشون به نام «استات‌اویل» رو بررسی می‌کردن، به چند تا پرداخت مشکوک برخوردن!

 قضیه رو دادگاهی کردن و مدیران اون شرکت بازجویی کردن و تهش معلوم شد که بله،...... این پولها به حساب یه بابایی به نام «عباس یزدان‌پناه» واریز شده تا بتونن توی توسعه پارس‌جنوبی با ایران همکاری کنن!

حالا عباس دیگه کیه؟!

 نروژی‌ها آمار می‌گیرن می‌بینن این بابا توی ایران هیچ‌کاره‌ست! می‌گن این که کاره‌ای نیس! پس واسه چی بهش این رشوه‌های کلان رو دادین؟!

میگن که این بابا واسطه‌ی ما با «جونیور» بود! جونیور؟! جونیور دیگه چه جونوریه؟! میگن نمیدونیم، ولی هر وقت با این جونیور جلسه میذاشتیم کارا ردیف میشد. لامصب خیلی نفوذ داره توی ایران!.

ماجرا واسه ایران هم جذاب میشه. آمار می‌گیرن می‌بینن بله! عباس قصه‌ی ما، هم‌کلاسی دوران مدرسه و دانشگاه و رفیق کودکی و بزرگسالی گرمابه و گلستان آقامهدی خودمونه! مهدی هاشمی رفسنجانی!!

عکس مهدی رو میفرستن نروژ میگن آیا جونیور این بود؟! میگن خودشه!

 خلاصه، معلوم میشه که مهدی شیتیل می‌گرفته و از اینور با بیژن هماهنگ میکرده و کارها رو راست و ریس میکرده! حالا پرانتز بسته، برمی‌گردیم به قصه‌ی خودمون..
وقتی گند قرارداد کرسنت دراومد که آخه چطور ممکنه مدیران نفتی ما اینقدر احمق باشن که زیر بار همچین قرارداد فاجعه‌باری برن، شاخک‌ها یه خورده تیز شد!
حتی مشخص شد که توی قرارداد اولیه‌ی کرسنت، برای ایران حق فسخ قرارداد وجود داشته، ولی طی الحاقیه‌ی ششم قرارداد که بعداً بهش اضافه کردن، اولاً حق فسخ از ایران سلب شده و ثانیاً فروش گاز ایران به امارات، منحصراً در اختیار شرکت کرسنت قرار گرفته!
خلاصه تابلو بود که بعضیا در داخل دارن واسه امارات خوش‌رقصی می‌کنن! کاشف به عمل اومد که کرسنت هم چند تا پرداخت کلفت به حساب عباس داشته! واسه همین دولت محمود احمدی نژاد میزنه زیر میز قرارداد و میگه چون روند انعقاد قرارداد غیرقانونی بوده عمراً اجراییش نمیکنیم!

دو تا علت هم داشت؛ یکی همون ضرر اقتصادی سنگین به منافع ملی بود. دومیش هم اعتراض مشتریای دیگه گازمون بود!

خب.... حق فسخ که نداریم، پس چه جوری می‌تونیم قسر در بریم؟!

 یه راه داره!
اونم این که ثابت کنیم یه فساد در انعقاد قرارداد رخ داده و قانونی نیس! دولت زد زیر میز و گفت مهدی و بیژن قانون رو زیر پا گذاشتن و رشوه گرفتن و قرارداد رو هوا! کرسنت شکایت کرد دادگاه لاهه.
دو مرحله دادگاه لاهه به نفع ما تموم شد....

تا اینکه ! حسن‌آقا، بیژن قصه‌ی ما رو نامزد وزارت نفت کرد
و چون پای جونیور قصه هم وسط بود و کلاً این ماجرا باید مسکوت میموند تا حیثیت پدرخونده‌های کشور مثل هاشمی و... به فنا نره، و از قضا کاری که پول میکنه غول نمیکنه، مجلس هم رأی اعتماد داد!!!
آقا بیژن دوباره شد وزیر نفت. عباس هم که کلی اعتراف داشت و میتونست با یه بازجویی ساده، جونیوری بسازه که صدتا جونیور دیگه از بغلش بزنه بیرون، ناپدید شد و بعدشم گفتن توی دوبی به طور کاملاً اتفاقی کشته شده!یا خودکشی کرده


بگذریم... امارات رفت لاهه و گفت دیدین ایران داره خالی می‌بنده و همش سیاه‌بازیه؟ اگه واقعاً خلافی رخ داده پس چرا جونیور داره راس راس واسه خودش میگرده و بیژن هم دوباره شد وزیر نفت؟!
لاهه هم دید راس میگنا! این بود که این بار توی دادگاه لاهه محکوم شدیم و به گفته وزیر ارشاد دولت شیخ حسن،

 فعلاً واسه دس گرمی حدود چهل پنجاه هزار میلیارد دلار ناقابل جریمه شدیم و تخمین زده میشه که چند برابر دیگه هم جریمه خواهیم ش




که با اجازتون فعلا ۱۱۰ تریلیون تومن ایران رو جریمه کردن!!!
ماجرای کرسنت
در مورد سابقه‌ی این موضوع، لازم است ابتدا اشاره شود که قرارداد کرسنت، به یکی از میدان‌های مشترک با امارات (میدان سلمان) مربوط می‌شود.

این میدان دارای دو مخزن مستقل نفت و گاز بوده و نسبت سهم ایران ؛ دو برابر امارات است.

بر اساس آمار منتشره، میزان « گاز در جا » ی ایران حدود 6 تریلیون و 200 میلیارد فوت مکعب (TCF) و سهم امارات اندگی کمتر از 3 تریلیون فوت مکعب گاز (TCF) می باشد.

با توجه به تعجیل طرف اماراتی در برداشت از این میدان، بهتر بود که طرح‌هایی با هدف برداشت از بخش مشترک میدان تعریف و اجرا شود. این موضوع مربوط به سال 1378 می‌شود.

 در سال 81 الی 83 قراردادی با شرکت کرسنت با موضوع «صادرات گاز به شارجه» منعقد می‌شود. اما طرح توسعه‌ی میدان گازی سلمان حدود 3 سال زودتر از قرارداد شروع شده بود.

 دو طرف بصورت مستقل دو طرح را تعریف و طبق برنامه می بایستی در سال 2005 تولید گاز از این مخزن مشترک آغاز می گردید.

طرف ایرانی قرار بود مجتمع دریایی سلمان را تجهیز نموده و با ساخت تاسیسات جانبی؛ هرچه زودتر به توسعه‌ی میدان بپردازد.

از جمله‌ی این تاسیسات می‌توان به ایستگاه تقویت فشار سیری ؛ دو خط لوله «سلمان به سیری» و «سیری به مبارک» احداث نماید که شامل حدود 215 کیلومتر خط‌ لوله بود.

همچنین طرف اماراتی هم قرار بود یک سکوی دریایی احداث کند و در کنار آن، یک کارخانه شیرین سازی و یک خط به طول حدود 90 کیلومتر نیز راه‌اندازی نماید.

این در حالی است که طرف اماراتی ( ابوظبی ) سال‌هاست که حدود 550 الی 600 میلیون فوت مکعب گاز - از این میدان مشترک - تولید می نماید؛ حال آن‌که برنامه‌ی تولید ایران، چیزی حدود روزانه 540 میلیون فوت مکعب بوده است (با احتساب گازهای همراه نفت) .

با این حساب کشور امارات حدود 10 سال است که از این مخزن مشترک برداشت می‌کند و تخمین زده می‌شود که تا کنون حدود 3100 میلیارد فوت مکعب تولید داشته است.

اگر ایران نیز طبق برنامه از سال 2005 دست به برداشت روزانه 500 میلیون فوت مکعب گاز ( نیم فاز عسلویه ) می‌زد، آن‌گاه تاکنون بیش از 46/1 تریلیون فوت مکعب گاز بایستی برداشت کرده بود

محاسبات نشان می‌دهد که عدم النفع ایران از سال 2005 تاکنون به دلیل عدم تولید؛ سالیانه حدود یک میلیارد و 800 میلون دلار و عدم النفع کل در این ده ساله حدود 6600بالای چهارده و نیم میلیارد دلار بوده است.

فرمول قیمت گذاری
یک مقام آگاه در وزارت نفت اظهار داشت که شیوه‌های قیمت‌گذاری در قراردادهایی نظیر همین کرسنت، بر اساس «قیمت در مقصد» بر مبنای BTU بوده که حاصل فرمولی از گاز و سوخت‌های مایع تقطیری و نفت کوره و .... است.

در این میان، هزینه‌هایی نظیر فرآورش، انتقال، ترانسپورت و امثال آن در مبدا برای عرضه‌کنندگان نیز لحاظ می‌گردد.

این مقام آگاه اظهار داشت که شیوه‌ی فرمول‌نویسی به صورت «سبدی از فرآورده‌های نفتی همچون نفت کوره و گاز و سایر فرآورده‌ها» است. همه‌ی این شاخص‌ها در قالب index تابعی از «قیمت‌های روز» این فرآورده‌ها هستند که خود تابع قیمت‌های بازارهای جهانی است. به بیان علمی؛ قیمت‌های فوق در سبد مربوطه، همگی «متغیر» و «شناور» هستند و نمی‌توان از ابتدا تا انتها، یک رقم را به عنوان fix price (قیمت ثابت) در نظر گرفت.

این خطای ادراکی را باید متوجه کیهان و رسانه‌های مشابه آن دانست که از همین ابتدا برای یک قرارداد چندین ساله، اقدام به محاسبه‌ی سود و زیان کرده‌اند!

مشخص است که حتی از منظر حسابداری هم نمی‌توان برای قراردادی که هنوز به مرحله‌ی اجرا نرسیده است، هیچ‌گونه «سود» یا «زیانی» را شناسایی و اثبات نمود.

دقت داریم که در همین قرارداد مورد بحث، تا مقطع تحویل قاعدتاً اجزاء و فاکتورهای متعددی می‌بایستی لحاظ گردد که لامحاله هیچ‌کدام از آن‌ها را نمی‌توان «ثابت» و «قطعی» فرض کرد.

به طور کلی، تمامی متغیرهای موجود در قیمت‌گذاری گاز در قرارداد کرسنت، در زمره‌ی متغیرهای «در معرض نوسان» قرار دارند.

مقامات آگاه و مطلع از مفاد قرارداد، اذعان کرده‌اند که در تنظیم این قرارداد، به همین‌ها اکتفا نشده و حتی امکان «هرگونه تعدیل» در اجزای قرارداد و خصوصاٌ «نحوه‌ی قیمت‌گذاری» نیز پیش‌بینی شده و «قابل‌تجدیدنظر» دانسته شده است.

ذات و ماهیت بازار نفت، ملازم بروز نوسانات متدوام است که همه‌ی این نوسانات بر اساس منطق عرضه و تقاضا، لاجرم تاثیر خود را بر فاکتور قیمت نهایی فروش باقی می‌گذارند.

خلاف اصول اقتصادی و منطقی است که یک مشتری از هم‌اکنون اقدام به «فیکس‌کردن» یک قیمت برای مدت دو دهه بعد از مقطع حاضر داشته باشد

اتفاقاً سست‌بنیادی استدلال‌های کیهان هم در همین‌جا مشخص می‌شود که بدون اطلاع از مفاد قرارداد و بر اساس «یک گمانه‌زنی بدبینانه» و اظهارات افراد غیرمسئول، داوری کرده و حکم به خیانت
می‌دهد.

لازم به ذکر است که از منظر حقوقی و تعاملی؛ در قراردادهای بزرگ، به فاکتورهای موجود در «مطلوب‌ترین آلترناتیو در مذاکره برای توافق» استناد می‌شود. این عبارت را با نام مخفف « باتانا » هم یاد می‌کنند که همان (Best Alternative To a Negotiated Agreement) است.
 
 
« باتانا » به این مفهوم دلالت دارد که هر دو طرف مذاکره، با چه دیدگاه و یا خواسته‌هایی وارد مذاکره می‌شوند. به عبارت دیگر باید در « باتنا » مشخص شود که « مطلوب مذاکره و توافق» چیست؟

در این زمینه گفته می‌شود که صرفاً نتیجه‌ی مذاکره باید «پذیرش توافق مطلوب» و یا « عدم پذیرش توافق نامطلوب » باشد.

فی‌الواقع ملاک اصلی در نتایج مذاکرات هم همین دو اصل است. اگر توافق طرفین بر اساس « باتانا » باشد، قاعدتاً مذاکره به نتایج مطلوب رسیده است. در غیر این صورت باید تصمیم گرفت که چه موضعی را در مذاکرات آتی اتخاذ کرد که به سناریوی مطلوب نزدیک باشد.

جزایر سه گانه!
اما یکی دیگر از محورهای ادعای کیهان آن است که در جریان این قرارداد، نیم‌نگاهی هم به جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی خلیج همیشه فارس وجود داشته است.

به طور خاص، کیهان درصدد القای این مسئله است که طرف اماراتی، می‌خواسته بابت این قرارداد، باج‌گیری کند و چه چیزی بهتر از تغییر موضع ایران در مورد جزایر ایرانی خلیج فارس!!!

این ادعا تا آن درجه خنده‌دار است که حتی نیاز به پاسخ‌گویی هم وجود ندارد، چرا که از یک سو وزارت نفت اساساً هیچ صلاحیتی برای ورود به این موضوع نداشته و از سوی دیگر چگونه ممکن است که به خاطر یک قرارداد ؛ موضع برحق و قانونی و تاریخی کشورمان در مورد این جزایر؛ نادیده انگاشته شود؟

گویی کیهان به این موضوع توجه ندارد که روابط بین دستگاه‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی به گونه‌ای تدوین و تعریف شده که هرکدام از آن‌ها علاوه بر رعایت مصالح عالیه‌ی نظام، از منظر نگاه تخصصی خود به قضایا و مسائل مبتلابه نگاه می‌کنند. نهایتاً این‌که تصمیمات مربوطه، طی روند قانونی خود اتخاذ شده و تصمیم‌گیری در مورد قرارداد کرسنت نیز نمی‌تواند جدا از این اصل متعین قانونی و حقوقی باشد.

باید توجه داشت که بنا بر ملاحظات سیاسی و منطقه‌ای، همواره توسعه‌ی روابط دوجانبه فی‌مابین ایران و امارات مورد توجه مقامات دو کشور بوده است.

آیا آن‌گونه که کیهان ادعا می‌کند؛ این روابط، به معنای عدول از منافع ملی است؟

از یاد نبریم که مذاکرات دامنه‌دار و قرارداد اصلی در دوران وزارت آقای زنگنه منعقد شده و تمامی مشکلات داخلی و مربوط به آن نیز مرتفع شده بود. در آن زمان مباحثی مانند تاخیر در تحویل؛ کاهش مقادیر کمی (با نگاهی به الزامات مصارف داخلی کشور) و بالاخص امکان تجدیدنظر در قیمت‌ها گنجانده شده و مکانیزم‌های حاکم بر قرارداد نیز به تمامی تبیین گردیده بودند.

اطلاعات شفافی نیست
ذکر این نکته لازم است که در دولت نهم ، این قرارداد جهت تعیین‌تکلیف در اختیار مرحوم کردان (وزیر کشور وقت) قرار گرفت.

هرچند مرحوم کردان قصد داشت توافقات با شرکت کرسنت را نهایی سازد، اما بنا بر نقدهای روزنامه‌ی کیهان، اقدامات آن مرحوم، عملاً ناکام ماند.

بدین ترتیب؛ عملاً پرونده‌ی کرسنت از همان موقع؛ از مجراهایی خارج از «وزارت نفت» مدیریت شده است.

تا این‌جای کار؛ تقریباً اطلاعات شفافی وجود دارد (که البته روزنامه مذکور می تواند براساس همان شیوه متداول خود، نسبت به انتشار باقی اسناد مبادرت ورزد). اما بعد از این مقطع، بیش‌تر اطلاعات در هاله‌ای از ابهام و به صورت «شنیده‌ها» باقی مانده است.

تنها نکته‌ای که همگان بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مدیریت این قرارداد در مراجع فوق؛ هیچ‌گاه به دقت و مراقبت‌های دقیق حقوقی و مالی و فنی (که توسط کارشناسان و مدیران ارشد وزارت نفت صورت می‌گرفته) نبوده و بنابراین هرگونه توافقی که در هر مرجعی خازج از وزارت نفت بر این قرارداد صورت بگیرد؛ مسئولیت هرگونه تبعات مالی و اقتصادی آن برعهده‌ی وزارت نفت نخواهد بود.

کیهان پاسخ دهد
اکنون کیهان در صورتی که به دنبال آشکارشدن حقیقت است، باید به دنبال یافتن پاسخ برای پرسش‌های ذیل باشد:

 1 – چرا این پرونده در دولت نهم (که اتفاقاً این دولت مورد حمایت شدید کیهان بوده)؛ در اختیار آقای کردان (که هیچ‌گونه سابقه و آشنایی با مقوله‌ی قراردادهای نفتی نداشته)، گذاشته شده است؟

2 – بر اساس شیوه‌های محاسباتی مختص کیهان، بی‌مناسبت نخواهد بود که میزان عدم‌النفع ناشی از «عملیاتی‌نشدن این قرارداد» مشخص گردد. کیهان چگونه و به چه طریقی اقدام به محاسبه‌ی منافع و مضار قرارداد کرسنت کرده است؟

3 - عددگذاری در فرمول‌ محاسبات قیمتی، بر چه مبنایی صورت گرفته است؟

4 - سبد قیمتی و بهای فرآورده‌های متناظری (که طی آن به قیمت نهایی فرمول کرسنت می‌رسیم) به چه شکلی در محاسبات کیهان منظور شده است؟

5
مرجع قیمت‌گذاری مورد نظر کیهان، کدام بازار (یا سایت یا مجله یا نشریه) بوده است؟

و خیلی سؤالات دیگر ... که اگر کیهان به همین پنج سؤال جواب صحیح بدهد، قطعاً صحت ادعای خود را به اثبات رسانده است!
 
منبع: سایت انتخاب

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۲

نظرات  (۱)

لعنت بر روحانی وطن فروش و وزرای کثیف و دزدش نظیر زنگنه مرگ بر مهدی هاشمی و اکبر رفسنجانی و خاتمی خائن دزدان سر گردنه هم مثل اینها دزدی نکرده و اموالشان به گرد رفسنجانی و اخلال طلبان نمی رسد درود بر احمدی نژاد که قدرت را می آورد و اصلاح طلبان نوکری را به ارمغان می آورند مرگ بر شیطان بزرگ و عمالش در داخل و خارج

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی